-
می گذرد!!
چهارشنبه 31 مرداد 1397 02:48
محمود خان این روز ها هم میگذره داشتم کامنتات رو نیگا می کردم دیدم از من داغونتر بودی اون موقع ولی الان فک کنم ازت سبقت گرفتم :))))))))))
-
یهویی!
چهارشنبه 31 مرداد 1397 02:33
راستی اهل شعر هم هستم هر کی خواست بیاد شعر بخونیم!
-
کسی نمی خواد برنامه نویسی یادش بدم
چهارشنبه 31 مرداد 1397 01:42
من می خوام رایگان برنامه نویسی یاد بدم کسی هست؟؟؟؟
-
پول رسید
چهارشنبه 31 مرداد 1397 01:41
سه نیم میلیون حقوقم رو ریختن امروز البته دو ماهی بود که حقوق نگرفته بودم اولین کاری که کردم بردمش آبمیوه و بستنی خوردیم رفتیم تجریش شام خوردیم ترشی، عاشقه ترشیههههههههههه! ترشی خرید فلفل شیرین خرید ول خرجی کردیم(اندازه جیبمون البته) خوشحالم
-
امروز از خط مقدم زنده برگشتم!
چهارشنبه 31 مرداد 1397 01:39
داروهام رو باید ۱۰ شب میل کنم وگرنه ب گ ا میرم، بله همونجایی که همگی داریم آروم آروم بهش مهاجرت می کنیم رفته بودیم تجریش فلوت شام خوردیم و من حالم بد بووووووود توی ماشین مقاومت کردم و یهو از بمباران اضطراب رها شدم انگار جت های بمب افکن رفته بودن، بدون خوردن داروهای آرام بخشم خوششششحالم
-
درگیر
سهشنبه 30 مرداد 1397 00:57
همه اطرفیانم به من اعتقاد دارن و میگن آدم باهوش و خفنی هستی ولی من ریدم حاجی :))))))))
-
زنده ایم هنوز
سهشنبه 30 مرداد 1397 00:40
از شدت فشار عصبی، دندونام رو بهم فشار می دم از شدت فشار عصبی، ضربان قلبم بالاست تب می کنم دهنم خشک می شه چشمام تار می شه البته بگم با مصرف لورازپام، دپاکین، تریفلوئوپرازین، پاکسیل، این شکلی هستم بدون اینها کارم هر شب به اورژانس و آرام بخش ختم می شد. الان زنده م، شرکتم رو از دست دادم و برنامه نویسی نمی کنم( چون تمرکز...
-
چرا نمی نویسم
سهشنبه 30 مرداد 1397 00:24
سرطان همسرم خوب شد. الان آزمایش سومش رو داد و کاملا پاک بود. خدا رو شکر اما خودم دوچار بیماری عصبی شدم( حملات عصبی) ۹ ماه شده که دارم داروی اعصاب مصرف می کنم و تقریبا هیچ روزی خودم نبودم الانم از شدت فشار عصبی(قرصای اعصاب) شبا بی قرارم. نمی نوشتم چون حالم خوب نبود و نیست.
-
شعر ۱ آبان
دوشنبه 1 آبان 1396 16:56
امروز خسته از هر چیز من، تو، زندگی چیست؟ یاد دارم که خودم را کشتم! اما، اگر نمردم پس این چیست؟! توحید- پای etcm58
-
شیطونی 20-مهر-۱۳۹۶
پنجشنبه 20 مهر 1396 01:30
حالش بهتره داریم آماده میشیم بعد از چند دوره درمان، بریم شیمی درمانی. امیدوارم اینم خوب پیش بره. یه مقدار احساس می کنیم سلول های سرطانی زیادن توی بدنش امیدوارم درخت کریسمس نشه! یه روز خوب میاد. جدیدا افکارم اذیتم می کنم. دلم میخواد یه جا رو دیفیس کنم. البته سه سال شده که ترک کردم. ترک عادت هم موجب مرضه! دلم میخواد....
-
اشکهایش-۲۹ خرداد ۹۶
سهشنبه 30 خرداد 1396 01:21
خیلی ناراحته تازه خونه گرفتیم میخواستیم وسیله بخریم براش ولی خب این اتفاقات افتاد اما ما همچنان به حرکتمون ادامه می دیم. الان داره واسم فرش قرمزای گل گلی که دوس داره رو نشون میده. ما می تونیم :)
-
بیمه سلامت- ۲۹ خرداد ۹۶
دوشنبه 29 خرداد 1396 12:10
امروز رفتم واسه بیمه سلامت و بیماران خاص اقدام کردم. شرایط خوب نیست. دوباره سیگار می کشم. ولی آره ولی یه روز خوب میاد :)
-
حرف دل
دوشنبه 29 خرداد 1396 01:30
اینجا جایی هستش که می نویسم برای خودم میخواستم بگم خیلی دوستش دارم. خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
-
۲۷ خرداد ۹۶ - توانیر و در آغوش من
دوشنبه 29 خرداد 1396 01:17
خسته از حادثه ها خسته از فاصله ها -- فهمیدیم سرطانش برگشته! در حال پوشیدن لباس رزم هستیم، ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم!
-
خانم ها
پنجشنبه 11 شهریور 1395 02:00
بعضی اوقات احساس می کنم زنها ما مردا رو درک نمی کنن بعضی اوقات حتی ما مردا یادم نمیره... برنامه جور نمیشه... برنامه جور نمیشه انصاف نیست که توی یک ماه اخیر ما تحتم دو روز با آرامش نخورده زمین... اون دو روزم که خورده زمین نشستم پای سرور کاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار درک نمی کنن خب کاری ش نمیشه کرد دلبرن...
-
دلم
سهشنبه 9 شهریور 1395 01:58
دلم هوس کرده مثل گذشته های نه چندان دور دو تا پاکت سیگار بخرم با یه قلیون یه ذره در حد چند گرم گل یه ذره الکل یه ذره ریتالین یه ذره از هر چیزی که گذاشتم کنار دوباره بزنم برم فضا آخ فقط یه بار دیگه پشت سر هم سیگار بکشم تا صب قلیون هم بین هر پاکت ضروریه آخ آخ آخ
-
حس خوبیه!
شنبه 26 تیر 1395 00:07
یه احساس خوبی هست که همیشه به من میگه موفق میشی شاید دروغ بگه اما واقعا دروغ گوی خوبیه چندتا قرار داد دیگه بستم و تقریبا بارم رو واسه امسال بستم چند ماه دیگه آگهی استخدام میزنم(البته امیدوارم) به سمت موفقیت(البته با تمام شکست هایم)!
-
شکست
پنجشنبه 24 تیر 1395 00:51
کلا همه از باخت می ترسیم حتی شاید به چیزای ناجور هم فک کنیم... افسرده بشیم بله باخت ترسناکه اما شکست مسیر پیروزیه به شرط این که بدونید به کجا می خواین برین حتی اگه پیروز بشین ولی ندونین مسیرتون چیه ... اون پیروزی نیست!!!
-
اصلا حوصله ندارم
چهارشنبه 2 تیر 1395 13:40
نمی دونم چرا اما اصلا حوصله ندارم شاید از بی تحرکی باشه نمی دونم
-
یادداشت جدید
سهشنبه 18 خرداد 1395 10:58
همون شعر های قدیمی
-
بعد از نظرات دوستان
سهشنبه 18 خرداد 1395 10:58
محمد دوستم رو دیدم از دور بهش گفتم: بکن تا توانی واسه دخترا هم ظاهرا ظاهر مهمتره
-
لحظه ها می گذرند
سهشنبه 18 خرداد 1395 10:57
عمر گران می گذرد خواهی نخواهی سعی بر آن کن نرود رو به تباهی بله با صدای استاد حضرت معین
-
ماه مبارک رمضان
سهشنبه 18 خرداد 1395 10:56
صب پاشدم طبق عادت قبلی یه نخ سیگار کشیدم وسط سیگار فهمیدم که یا خدا اصولا باید روزه می گرفتم اما شب قبلش نه شام خورده بودم نه سحری انصافانس آخه؟
-
رفتیم بانک ملی
سهشنبه 18 خرداد 1395 10:54
بعد از دو ساعت بحث و گفتگو هیچ ایراد فنی نتونستند بگیرند داشتند چرت و پرت می گفتن که یکی از مدیرا که از ارائه خوشش اومده بود گفت: آقا شما رانت داری یا نه؟!!!!! ظاهرا دست مدیرای گیر دهنده توو یه کاسه بود!!!
-
برگشت
شنبه 15 خرداد 1395 09:54
رفت خونه ی مامانش برگشت و از همین الان تا چند روز آینده نمیشه باهاش صحبت کرد اصلا مامان نیست که سیستم عیب یابیه
-
من با محمد موافقم قیافه مهمدتر از اخلاقه !
چهارشنبه 12 خرداد 1395 14:52
پس اخلاقت خیلی افتضاحه!!
-
محمد دوست خوبم!!!
سهشنبه 11 خرداد 1395 23:16
امروز داشتم بهش یه دختر خوبی رو پیشنهاد میدادم برگشت گفت: توحید این دختره خوشگل نیست!! من: !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(به خدا خوب بود) محمد: یه جوریه!! من: محمد .... آدم عاقل روو چیزی سرمایه گذاری نمیکنه که ارزشش روز به روز کمتر میشه!!!! محمد: پس چیو ببینم؟ اخلاقشو!!!!!!! من: خدا عاقبتتو بخیر کنه پسر(امیدوارم)
-
چرا رفت پیش مامانش؟
سهشنبه 11 خرداد 1395 22:54
مامانش یه ذره کار داشت. رفت کمک دست مامانش باشه اصلا خودم موافقت کردم الان نشستم دارام کارای شرکت رو انجام میدم هفته بعد یه ارائه ی نرم افزار دارم واسه بانک ملی دعا کنین.... اونم پیشم نیست هی بگه خیلی خفنی ... کارت درسته....
-
گنجشکها خوابه خاک بر سری هم میبینند؟!!!
سهشنبه 11 خرداد 1395 01:01
خب من که جانور شناس نیستم... اگه الان اینجا بود و خونه ی مامانش نمی رفت می تونست جواب بده
-
من قدیم چیکاره بودم؟!!!
سهشنبه 11 خرداد 1395 00:58
خب من شاغل بودم ولی هیچ حقوقی دریافت نمی کردم و کلا افتضاح بود بهش میگن اشتغال به تحصیل