-
تنهایی بد دردیه!!!
سهشنبه 11 خرداد 1395 00:57
امروز رفت پیش مامانش واسه چند روز منم اصلا حس خوبی ندارم لامصب چیه این دوپامین .... و دلبر
-
محمود(نظرات)
یکشنبه 9 خرداد 1395 11:47
اونقدر پکیده ام که از دیشب دو بار اومدم بخونم نتونستم . اگه تا یه هفته دیگه نتونم بیام یعنی ریق رحمت رو سر کشیدم :)) فقط یه چی .. همین چند تا پستی خوندم خیلی خلی :) .. کسی که دوسش داری هست و اونم دوست داره و مشغولی تحصیل .. به قولی الان که جیک جیک مستونته... خوش باش پسر در جواب باید بگم: دمت گرم .. چندتا پست قبلی...
-
بهمن بکش!
یکشنبه 9 خرداد 1395 11:40
سیگار ارزان واقعا عالی است! در ضمن : خس خس برای سینه ی مرد است... مشغول به تحصیلم ولی بخاطر تحصیل کلی موقعیت شغلی رو از دست دادم الانم دارم واسه خودم کسب و کار میزنم(شرکت) شکر درآمدش خوبه اگه کسی برنامه نویسی بلده و دنبال کاره بهم پیام بده مهم واسم آدم بودنه کاررو خودم یادش میدم! بله در این حد
-
دلم میخواد خشتکتونو پرچم کنم!
شنبه 8 خرداد 1395 16:27
بعضی از آدما ظاهری آراسته و خوبی دارن ولی کلا بی مصرف و مصفرف گرا هستن خوشم نمیاد از این آدما حالم به هم میخوره (احسان)
-
آزمایشگاه
شنبه 8 خرداد 1395 16:25
بعضی از آدما توی آزمایشگاهمون فقط دلشون می خواد اطلاعات دریافت کنن کاراشونو یکی دیگه انجام بده اصلا خیلی مزخرفن ببین توی خفن ترین دانشگاه ایران.. اوضاع دانشجوهاش اینه چی چیو هی میگین ما قطب علمی هستیم... ما اندازه خرس قطبی هم چیز بارمون نیست بیشعور
-
شعر زندگی
شنبه 8 خرداد 1395 12:03
شاید اصلا نباید زندگی کرد! نمی دونم ولی تا حالا شده حالتون خیلی بد باشه منم این مدلی م باید برم پیش روانپزشکم شاید سرترالین بهتر از هر عمل دیگه ای زندگیم رو بهبود ببخشه! شاید
-
صبح دل انگیزه شنبه
شنبه 8 خرداد 1395 11:55
اصلا من موندم چیکار کنم می خوام برم از این دانشگاه لعنتی انصراف بدم خیال خودمو راحت کنم خیلی حالم رو بد می کنه به هر حال خریت بعضی اوقات لازمه واسه زندگی کردن!
-
استاد
شنبه 8 خرداد 1395 00:28
توی دانشگاه ... که دانشجوی کارشناسی بودم یه استادی داشتیم که به من نیگا میکرد لبخند میزد منم بهش لبخند میزدم یه روز سر کلاس گفت: دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید! آره ولی شما کجا من کجا. لطف دارید
-
مستر روبات
شنبه 8 خرداد 1395 00:25
سریال مورد علاقه مه برید نگاش کنید اگه چیزی فهمیدید به من بگید (کلا نفهمیدن نعمتیه که خدا سعی داره از آدم بگیره)
-
تا حالا حس کردی!
شنبه 8 خرداد 1395 00:23
تا حالا حس کردی چقدر آدم بدی هستی تا حالا حس کردی چقدر بیشعوری تا حالا حس کردی خیلی خیلی خیلی یه جوری هستی اگه حس نکردی: خیلی خود شیفته ای اگه حس کردی: برو روانپزشک. خودکشی میکنیااااا
-
آره اینطوریاست!
شنبه 8 خرداد 1395 00:21
رفتم بالکن یه نخ سیگار بکشم... دیدم تمام ساختمونای بغل پر از آدمایی هست که اومدن یه نخ سیگار بکشن!
-
رفتم مصاحبه!
شنبه 8 خرداد 1395 00:19
نشستم روبروش پرسید چیا بلدی؟ گفتم :python , perl , php , javascript , ajax , html , css , linux server , windows server , ..... در حال حاضر هم فقط با لینوکس کار می کنم گفت: ببخشید ما به یه ویندوز کار احتیاج داریم!!!!!
-
شیشلیک لخ!
شنبه 8 خرداد 1395 00:02
عنوانش آذریه یعنی برای شیشلیک به هر حال وبلاگ نباید خالی باشد و بی محتوا بهتر است پر باشد و بی محتوا
-
نمی دونم چرا دلم گرفته!
جمعه 7 خرداد 1395 23:59
یکی نیست بگه غذای چرب نخور سیکار نکش آخه آدم باش و یه بیت شعر بگو بذار مردم بفهمن اینقدرا هم بیشعور نیستی!! چشم در نگاهت آتشی بی انتهاست یک نظر ما را بسوزان ف اعلن ...
-
خانومم! عشقم!
جمعه 7 خرداد 1395 23:53
خانومم دکترا میخونه آدم خیلی خفنیه بنده خدا کلی سمینار داره الان مقاله شو فرستاد بخونم واسش توضیح بدم که بره سمینار بده خداییش عشق چیکار میکنه خودم پایان نامه رو ول کردم ولی واسه اون نشستم مقاله میخونم خیلی دوستت دارم
-
گاهی فقط گاهی وقتا!
جمعه 7 خرداد 1395 22:32
کلا دارم دیوونه میشم اما کسی که نمیاد اینجا اینا رو بخونه فقط خودمم و خودم شاید بعد ها برم کامنت رد کنم واسه بقیه بیان ببینن شاید پسندیدن یه لحظه صبر کنین من الان میرم چندتا وبلاگ کامنت بذارم شاید اومدن دیدن شاید
-
نگاه کن مرا!
جمعه 7 خرداد 1395 22:28
نگاه کن مرا که ببینی که چگونه زیر بار زندگی ریده ام نگاه کن مرا که چگونه ناله می کنم و داخل پارانتز گه خوریه اضافی یه لحظه صبر کن: خیلی بد دهنم؟!! باید دهن خود را عوض کنم!
-
خاک بر سرم!
جمعه 7 خرداد 1395 22:25
دارم رفرش می کنم ببینم کسی اومده وبلاگ یا نه؟!! دارم از خنده کشته میشم. ما آدما نیاز داریم دیده بشیم... اونم بدون فیلتر (وبلاگ سیاسی نیست سرشم شوخی ندارم)
-
الان یکی میگه!
جمعه 7 خرداد 1395 22:19
الان یکی میگه خب دیوونه این وبلاگه توییتر نیست که داری تر میزنی توش. عزیزم اینجا وبلاگ شخصی و تنهایی های منه. حیاط خلوته دلم هستش. درشم بازه هم واسه اومدن هم واسه رفتن بن بست نیست.... (البته بنده خدا تقصیر نداره توو اینجا انتخابا خیلی سخته چون اکثرا مسیرا یه طرفه به سمت بن بسته!)
-
سابقه کار!
جمعه 7 خرداد 1395 22:17
یه مدت واسه رادیو می نوشتم ولی نوشته هام خیلی ممیزی داشت. خودم اومدم بیرون از این کار. شعر میگفتم. اما دریغ که هیچ دختری رو تور نکردم (خداییش قصدمم این نبود) شعرم دیگه نمیگم اصلا یه آدم مزخرفی شدم که بیا و ببین بیچاره نامزدم ... واقعا خانوم با شخصیت و با محبتیه واسه اونه که الان خیلی تلاش می کنم بیایین واسه عشقمون...
-
درد دل!
جمعه 7 خرداد 1395 22:12
نمی دونم نامزدم ناراحت میشه که شوهر آینده ش داره ترک تحصیل میکنه؟!! امیدوارم نشه! شاید برم یه زمین کشاورزی بخرم (الان توو ذهنت میگی: پدر سگ تو اگه اینهمه پول داری چرا چس ناله میکنی؟!!) پستای قبلی رو بخونی میفهمی که اینجا مکانه.... میفهمی مکان ریختن بدبختیا (ذهن خراب) ....
-
حوصله تون نمیشه تا ته بخونید!
جمعه 7 خرداد 1395 22:10
دقت کردین میریم وبلاگ بقیه سریع میریم ته صفحه نظر بدیم. آره... شما اینطوری نیستید.
-
درباره ی من!
جمعه 7 خرداد 1395 22:02
درباره ی منی که توو گوشه ی راست وبلاگ زده مال n سال پیشه! جالبه رفتم ویرایشش کنم دیدم واقعا بهترین گزاره ای هست که هنوزم صادقه! ولی من ارشد میخونم پایان نامم خفنه توو یه دانشگاه خفن اما خودم گوز بارم نیست (ببخشید با توجه با واژه هایی که امروزه توی شبکات اجتماعی استفاده میشه گوز چسی بیش نیست در مقابل اونا!) دارم ترک...
-
اصلا دلم میخواد همینطور بنویسم!
جمعه 7 خرداد 1395 21:57
تا حالا دقت کردین ته عنوان هی علامت تعجب میذارم اصلا خودم امشب توو کف اینم که چه میکنم با اینترنت!
-
داشتم یه نگاهی به اطراف مینداختم!
جمعه 7 خرداد 1395 21:55
دونبال وبلاگ گردی بودم مشتری جذب کنم رفتم وبلاگ یه نفری که خیلی فعال بود. با خودم گفتم ملت بیان وبلاگ من به چه کارشون میاد. احتمالا اونا هم دونبال معاشرت وبلاگی هستن. تصمیم گرفتم بنویسم. مهم نیست که آمار وبلاگم رو با رفرش کردن بالا ببرم. حداقل یه جایی از دنیا هست که هم خودم خلق می کنم هم خودم میبینم! تنهایی یعنی همین...
-
بسم الله...
جمعه 7 خرداد 1395 21:39
نزدیک به ۱۰ سال میشه که این اکانت رو دارم. خیلی وقت پیش وبلاگ نویسی رو کنار گذاشتم ولی امشب دلم خواست شروع کنم. راستش از فیسبوکو تلگرامو .... خسته شدم. و واقعا یه جایی رو میخواستم تا فارغ از آدمای اطراف بنویسم. من توحیدم و کار زیادی از دستم بر نمیاد . فقط دلم میخواد بنویسم همین یا حق