وقتی که همه ساکت بودند!
گاهی نیاز هست بشنوی و گاهی برعکسوقتی که همه ساکت بودند!
گاهی نیاز هست بشنوی و گاهی برعکسلحظه ها می گذرند
عمر گران می گذرد خواهی نخواهی
سعی بر آن کن نرود رو به تباهی
بله با صدای استاد حضرت معین
ماه مبارک رمضان
صب پاشدم
طبق عادت قبلی یه نخ سیگار کشیدم
وسط سیگار فهمیدم که یا خدا اصولا باید روزه می گرفتم
اما شب قبلش نه شام خورده بودم نه سحری
انصافانس آخه؟
رفتیم بانک ملی
بعد از دو ساعت بحث و گفتگو
هیچ ایراد فنی نتونستند بگیرند
داشتند چرت و پرت می گفتن که یکی از مدیرا که از ارائه خوشش اومده بود گفت:
آقا شما رانت داری یا نه؟!!!!!
ظاهرا دست مدیرای گیر دهنده توو یه کاسه بود!!!
برگشت
رفت خونه ی مامانش برگشت
و از همین الان تا چند روز آینده نمیشه باهاش صحبت کرد
اصلا مامان نیست که سیستم عیب یابیه
محمد دوست خوبم!!!
امروز داشتم بهش یه دختر خوبی رو پیشنهاد میدادم
برگشت گفت: توحید این دختره خوشگل نیست!!
من: !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(به خدا خوب بود)
محمد: یه جوریه!!
من: محمد .... آدم عاقل روو چیزی سرمایه گذاری نمیکنه که ارزشش روز به روز کمتر میشه!!!!
محمد: پس چیو ببینم؟ اخلاقشو!!!!!!!
من: خدا عاقبتتو بخیر کنه پسر(امیدوارم)
چرا رفت پیش مامانش؟
مامانش یه ذره کار داشت. رفت کمک دست مامانش باشه
اصلا خودم موافقت کردم
الان نشستم دارام کارای شرکت رو انجام میدم
هفته بعد یه ارائه ی نرم افزار دارم واسه بانک ملی دعا کنین....
اونم پیشم نیست هی بگه خیلی خفنی ... کارت درسته....
گنجشکها خوابه خاک بر سری هم میبینند؟!!!
خب من که جانور شناس نیستم... اگه الان اینجا بود و خونه ی مامانش نمی رفت می تونست جواب بده
من قدیم چیکاره بودم؟!!!
خب من شاغل بودم ولی هیچ حقوقی دریافت نمی کردم و کلا افتضاح بود
بهش میگن اشتغال به تحصیل
تنهایی بد دردیه!!!
امروز رفت پیش مامانش واسه چند روز
منم اصلا حس خوبی ندارم
لامصب چیه این دوپامین.... و دلبر
محمود(نظرات)
اونقدر پکیده ام که از دیشب دو بار اومدم بخونم نتونستم . اگه تا یه هفته دیگه نتونم بیام یعنی ریق رحمت رو سر کشیدم :))فقط یه چی .. همین چند تا پستی خوندم خیلی خلی :) .. کسی که دوسش داری هست و اونم دوست داره و مشغولی تحصیل .. به قولی الان که جیک جیک مستونته... خوش باش پسر
در جواب باید بگم:
دمت گرم .. چندتا پست قبلی نوشتم که اینجا جایی که بدبختیا رو سهیم میشیم. خوشیا رو باید توو جیب قایم کرد برد توی دستشویی مدرسه تنها خورد.
دمت گرم .. خلی از خودتونه... یه کتاب نوشتم که غیر قابل انتشاره و اسم اینه: چیز خلان دانند. که میاد انسان ها رو به چند دسته طبقه بندی می کنه که چیز خلان در بالاترین حد انسانیتن
دمت گرم ... بالکنای اطراف هنوزم شبا پر از آدمایی هست که اومدن یه نخ سیگار بکشن... دفه بعد رفتی سیگار بکشی یه ندا بده منم بیام باهم دود کنیم(لطفا بهمن دول باشه که من چیز دیگه ای بهم نمیسازه)
دمت گرم
بهمن بکش!
سیگار ارزان واقعا عالی است!
در ضمن : خس خس برای سینه ی مرد است...
مشغول به تحصیلم ولی بخاطر تحصیل کلی موقعیت شغلی رو از دست دادم
الانم دارم واسه خودم کسب و کار میزنم(شرکت)
شکر درآمدش خوبه
اگه کسی برنامه نویسی بلده و دنبال کاره بهم پیام بده
مهم واسم آدم بودنه
کاررو خودم یادش میدم!
بله در این حد
دلم میخواد خشتکتونو پرچم کنم!
بعضی از آدما ظاهری آراسته و خوبی دارن
ولی کلا بی مصرف و مصفرف گرا هستن
خوشم نمیاد از این آدما
حالم به هم میخوره
(احسان)
آزمایشگاه
بعضی از آدما توی آزمایشگاهمون فقط دلشون می خواد اطلاعات دریافت کنن
کاراشونو یکی دیگه انجام بده
اصلا خیلی مزخرفن
ببین توی خفن ترین دانشگاه ایران.. اوضاع دانشجوهاش اینه
چی چیو هی میگین ما قطب علمی هستیم... ما اندازه خرس قطبی هم چیز بارمون نیست بیشعور
شعر زندگی
شاید اصلا نباید زندگی کرد!
نمی دونم ولی تا حالا شده حالتون خیلی بد باشه
منم این مدلی م
باید برم پیش روانپزشکم شاید سرترالین بهتر از هر عمل دیگه ای زندگیم رو بهبود ببخشه!
شاید
صبح دل انگیزه شنبه
اصلا من موندم چیکار کنم
می خوام برم از این دانشگاه لعنتی انصراف بدم خیال خودمو راحت کنم
خیلی حالم رو بد می کنه
به هر حال خریت بعضی اوقات لازمه واسه زندگی کردن!
استاد
توی دانشگاه ... که دانشجوی کارشناسی بودم
یه استادی داشتیم که به من نیگا میکرد لبخند میزد
منم بهش لبخند میزدم
یه روز سر کلاس گفت: دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!
آره ولی شما کجا من کجا. لطف دارید
مستر روبات
سریال مورد علاقه مه
برید نگاش کنید
اگه چیزی فهمیدید به من بگید
(کلا نفهمیدن نعمتیه که خدا سعی داره از آدم بگیره)
تا حالا حس کردی!
تا حالا حس کردی چقدر آدم بدی هستی
تا حالا حس کردی چقدر بیشعوری
تا حالا حس کردی خیلی خیلی خیلی یه جوری هستی
اگه حس نکردی: خیلی خود شیفته ای
اگه حس کردی: برو روانپزشک. خودکشی میکنیااااا