وقتی که همه ساکت بودند!

گاهی نیاز هست بشنوی و گاهی برعکس

وقتی که همه ساکت بودند!

گاهی نیاز هست بشنوی و گاهی برعکس

درباره ی من!

درباره ی منی که توو گوشه ی راست وبلاگ زده مال n سال پیشه!

جالبه رفتم ویرایشش کنم دیدم واقعا بهترین گزاره ای هست که هنوزم صادقه!


ولی من ارشد میخونم

پایان نامم خفنه توو یه دانشگاه خفن

اما خودم گوز بارم نیست (ببخشید با توجه با واژه هایی که امروزه توی شبکات اجتماعی استفاده میشه گوز چسی بیش نیست در مقابل اونا!)

دارم ترک تحصیل می کنم و ترک دوران مجردی

راستش اصلا حس خوبی نیست واسه همین اومدم شما رو سهیم کنم

بله ما وبلاگ نویسا می دونیم که همه بد بختیاشونو با بقیه سهیم میشن. خوشیا رو باید توو جیب قایم کرد برد توو دست شویی مدرسه تنها خورد!



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.